یکی به من بگه خوب اینا چرا انقدر مخاشون کار میکنه هاااااااااااااان !!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

باور کردن این تصمیم ژاپنی ها کمی مشکل است. آنها تصمیم دارند که جام جهانی فوتبال سال ۲۰۲۲ را به صورت هولوگرافیک در استادیوم های دیگر کشورها نشان دهند. آنها برای عملی کردن این کار ۶ میلیارد دلار بودجه در نظر گرفته اند و قرار است که هر بازی در استادیوم با ۲۰۰ دوربین فیلم برداری HD ضبط شود. سپس این تصاویر به صورت هم زمان به ۴۰۰ ورزشگاه در دیگر نقاط جهان فرستاده می شود. حالا شما می توانید در یک استادیوم در کشور خودتان بنشینید و فینال جام جهانی را در ورزشگاه مقابل خودتان ببینید. چرا که فناوری هولوگرافیک مانند چیزی است که در فیلم های جنگ ستارگان دیده اید. شما بازیکنان را در وسط زمین فوتبال مقابل خود می بینید.

در این پروژه حتی میکروفن هایی هم در سراسر زمین فوتبال نصب خواهد شد تا صداهای بازیکنان، شوت زدن و... را به بقیه استادیوم ها منتقل کند. آقای کیو مدیر اجرایی این پروژه می گوید که شما ممکن است فناوری لازم برای اجرای این پروژه را مانند رویا ببینید. اما خواهید دید که طی ۱۲ سال آینده چقدر تکنولوژی تغییر خواهد کرد و ما تصور می کنیم که تا سال ۲۰۱۶ فناوری های لازم برای این کار را در اختیار داشته باشیم.

تولد امام رضا رو به همه تبریک میگم 

ایشالا همه به حاجتشون برسن

واسه منم دعا کنید برم مشهد خیلی وقته نرفتم

چند تا عکس گذاشتم واستون امیدوارم خوشتون بیاد

تا حالا پلیس زن دیدی؟؟؟ جریمه بنویسه اینون ببین

دلبر آهنین دل!!!!!!!!!

تا حالا شپش دیدی از نزدیک !!!!!!!! اینو نیگا چه خوشکله........

گواهینامه اینجوری دیگه ندیده بودم من........

 و خروس فشناینا نازن......

ما ازینا داریم

(یچه تر که بودم نوروز چه سالی بود یادم نیست ولی یادم یادم یه فیلم رو نشون داد که یه آدم کوچیک وارد بدن یه

انسان شد من به خودم میگفتم چی میشد منم یه آدم کوچیک بودم میتونستم برم تو بدن آدما.....الان این

تصاویر رو دیدم برام جالب بود واستون گذاشتم )

این تصاویر عجیب و بی نظیری که مشاهده می کنید مربوط به یک ساختمان واقع در کشور هلند است که

شبیه انسان ساخته شده و از تاریخ چهاردهم مارس ۲۰۰۸ برای بازدیدکنندگان فعال بوده است.

بطوریکه با سفر به درون آن می‌توان از تمامی قسمت ها و کارکرد درست یک بدن انسان سالم اطلاعات

لازم را کسب کردو در این تجربه جدید برای بازدیدکنندگان خصوصا دانشجویان رشته پزشکی این امکان فراهم شده

بودتا با قسمتهای داخلی بدن انسان و نحوه فعالیتهای آنها از نزدیک آشنا شوند.این بنای انسانی که

از نظر ظاهری پیکر انسانی نشسته است، در کنار یک ساختمان شیشه ای با ارتفاع ۳۵ متر بنا شده که در

جوار اتوبان A44 آمستردام به هاگو (Hague) قابل مشاهده است. گرچه این تصاویر شاید برای شما دوستان

چندان جدید نباشد ولی آنچه مهم است اهمیت آموزش و ایجاد انگیزه برای سهولت در شناخت و درک بهتر ساختمان

پیچیده و اسرار آمیز بدن انسان نسبت به نیاز محققین و دانش اندوزانی است که مایلند

به گوشه ای از اسرار عظمت خلقت خداوند که همان اشرف مخلوقات است دست یابند.

بقیه داخل بدن رو نشون میده.......wooo00ow

برو بقیش رو ببببین ........

اینا واسه خودم خیلی جالب بود گفتم واستون بزارم

* تلفنی که با خون کار می‌کند

با تلفن‌هایی که دست یا بازو را به یک تلفن تبدیل می‌کنند، دیگر نیازی به استفاده از دستگاه‌های هندس فری نخواهد بود. تلفن مفهومی “دیجیتال تاتو اینترفیس” به شکل تاتو است اما در زیر پوست دست کاشته می‌شود تا به‌عنوان یک تلفن مورد استفاده قرار بگیرد. این تلفن بلوتوثی با تبدیل گلوکز و اکسیژن خون به الکتریسیته کار می‌کند و با استفاده از نقطه‌ای که برروی دست قرار دارد، خاموش و روشن می‌شود.

بی‌شک گوشی Camera-Projecor-Printer مناسب کسانی خواهد بود که به دنبال تلفن‌هایی با قابلیت‌های متعدد هستند. این گوشی طراحی شده از سوی هیدئو کانبارا علاوه بر امکانات کامل و معمول یک تلفن می‌تواند به‌عنوان دسته کنترل بازی، چاپگر عکس و پروژکتور نیز مورد استفاده قرار بگیرد.

ادامه اینا واقعا جالب........

یارو زبونش می گرفته، میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟

کارمند داروخونه می گه: دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره. کارمنده می گه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟ یارو می گه: بابا دیب، دیب! طرف می‌بینه نمی فهمه، می ره به رئیس داروخونه می گه.

اون میاد ‌می پرسه: چی می‌خوای عزیزم؟یارو می گه: دیب! رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟ یارو می گه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ‌ورش دیب داره.  رئیس داروخونه می گه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟ یارو می گه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟ رئیس هم هر کاری می‌کنه، نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه…

یکی از کارمندای داروخونه میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره. فکر کنم بفهمه این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.  رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.  می‌رن اون کارمنده رو میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟

یارو می گه: دیب!  کارمنده می گه: دیب؟ یارو: آره.  کارمنه می گه: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟ یارو: آره.  کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی می خوای؟! همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه مشمع مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.  همه جمع می شن دور اون کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟ کارمنده می گه: دیب!  می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟ می گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!  رئیس شاکی می شه و می گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟ کارمنده می گه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!!

سلام دوستای گلم همه خوبییییین

من که خوب نیستم اصلا

دارم دیونه میشم دیگهآخه این آهنگ وبلاگ می خونه یااااااااااااااااااا نه

یکی میگه می خون یکی میگه نمی خونه

یکی میگه ساعت داره یکی میگه نداره

آخر این سیستم رو......

پسری که بدون چشم می بیند.........!!!!!!!!!!

تا به حال شده به خودت بگی زیباترین آدم روی زمین کیه

من امروز دوتا از اون نازززززززا شونو دیدم

نمی دونید چه دندونای دارن

چه لبایییی ....!! دروغ نمی گم  والا ببینید..خوب

از تون خواهش می کنم طور خدا تو کارتون دقت کنید .......

آخه من چی بگم ................جرثتقیل وسط بنا جا مونده

الان 2 سال که اینا موندن چیکار کنن

تهرانی های عزیز در جریان هستن.........................

(دست داداشی جونم درد نکنه واسه این پست)

چه ناز می خوابن.........

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم،

بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده، بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم

و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟

(قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم

شما یادتون نمیاد تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد بالا سرمون الکی تو کیفمونو می

گشتیم میگفتیم خانوم دفترمونو جا گذاشتیم!!

شما یادتون نمیاد، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن

چهارسالگی : در حین بازی با پدرم مشتی محکم بر دماغش زدم و در حالیکه او گریه

می‌کرد ،من می‌خندیدم ! نمی‌دانم چرا ؟!

وقتی خیلی خسته ی خیلی خوابت میاد کجا می خوابی؟؟؟؟

خدا را دوست دارم ، به خاطر این که تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده

خدا را دوست دارم ، به خاطر این که هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم

خدا را دوست دارم ، به خاطر این که همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود

اینا رو از یکی از بهترین دوستام گرفتم.....

خیلی قشنگه نه......

درخواست کمک..

من احتیاج به کمک دارم(در مورد وبلاگم) هر کی میتونه کمکم کنه خبرم کنه لطفا....

فکر کون تو جاش بودی....

بقیش یادت نررره ببینی....

بزرگراه :

نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش‌های ۲۰۱۰ !

شب امتحان :

شب التماس به درگاه خداوند !

شب توبه !

البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست..

بقیش رو بخووووون.....

فقط به نقاشی نگاه کنید لطفا....

بقیش هم قشنگه....

يکي از دبيرستان هاي تهران هنگام برگزاري امتحانات سال ششم دبيرستان به عنوان موضوع انشا اين مطلب داده شد که ''شجاعت يعني چه؟''

محصلي در قبال اين موضوع فقط نوشته بود:

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
  ''شجاعت يعني اين''
.
.
.
.
.
.
.
.
 
و برگه ي خود را سفيد به ممتحن تحويل داده بود و رفته بود !

اما برگه ي آن جوان دست به دست دبيران گشته بود و همه به اتفاق و بدون ...استثنا به ورقه سفيد او نمره 20 دادند !

فكر ميكنيد اون دانش آموز چه كسي مي تونست باشه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. 
  
                                       دکتر شریعتی

این خیلی وحشیانه میزنه فکر کنم من اگه از اینا یک چک بخورم در جا مردم

متاسفانه این اتفاق در گرگان رخ داده....

پدری سنگدل که صبح روز گذشته دختر 17 ساله خود را به طرز فجیعی به قتل رساند دستگیر  شد و پرونده این جنایت در دستور رسیدگی قرار گرفت.بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان آق قلا در خصوص تشریح این جنایت اظهار داشت: در حالیکه در حال تحقیق و بررسی قتل دو شب گذشته بودم از سوی مراجع انتظامی خبر رسید دختری 17 ساله ساعت هشت صبح روز گذشته 23 شهریور در روستای انقلاب  از توابع شهرستان آق قلا در شمال استان گلستان بدست پدرش به قتل رسید.

علی عزیزپور  ادامه داد:  بعد از شنیدن این خبر بلافاصله با مامورین در محل جنایت حاضر شدیم و پس از بررسی ها مشخص شد، مقتول دختری 17 ساله بنام ریحانه است  که به طرز فجیعی با ضربات قوطی آهنی بلوک زنی توسط پدرش به قتل رسید.

وی تصریح کرد: متهم به قتل بلافاصله دستگیر و در تشریح ماجرا بیان داشت:  مدتهاست با همسرم اختلاف دارم و همسرم مدتی است  خانه را ترک کرده و در منزل پدرش بسر می برد و فرزندانم هر کدام پیش اقوام و بستگان زندگی می کنند، دخترم ریحانه پیش عموی خودش که  زن عمویش خاله اش هم می شد زندگی می کرد.

وی ادامه داد:  اخیراً که اوضاع خانواده خود را بسیار نابسامان حس کردم، روز حادثه به منزل برادرم رفتم و از دخترم خواستم به خانه برگردد ، ولی وقتی با مخالفت وی با این موضوع روبرو شدم، با قوطی آهنی که در دست داشتم چندین ضربه به سرش زدم و دختر پاک و معصوم خودم را به قتل رساندم.

اینم بگم دختره خیلی خوشکل بود....تک دخترم بوده

این اس ام اس ها قدیمی ولی خوشم امد واستون گذاشتم.....

1_دو تا خانوم داشتن با خاطرات لاغریشون واسه هم افه میومدن. اولی می گه من اونقدر لاغر بودم که وقتی می رفتم حموم مامانم با یه چیزی روی چاه رو می پوشوند تا من توی چاه نیفتم. دومی می گه این که چیزی نیست، من یه بار یه آلبالو رو با هسته قورت دادم، همه ی فامیلامون می گفتن اوا زری خانوم چند ماهه حامله ای؟!

2_برای اینکه زیباترین عروس سال شوید ....

.

.

اعتماد به نفست منو کشته ! فکر میکنی شوهر گیرت میاد ، عروس میشی !!؟؟

3_اگه دلت گرفته برو پائیین

اگه فکر میکنی هیچکس دوست نداره ، برو پائیین

اگه خیلی تنها موندی برو پائیین

یعنی اینقدر بدبختی !؟؟! خاک تو سرت !!!

(شاد باش تو هم بخند...)

نمایی از شهرمون....

النگدره (واقعا زیباست...یه سر بیان )

بقیه رو هم ببینید  قشنگن....

این پرستش جون

میدونم خوشگل تر از این بچه ها هم هستن

ولی خوب اینا خیلی واسم عزیزن

به اینا میگن واقعا دانشمند!

روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند آنها تصمیم گرفتند تا قایم موشک بازی کنند متاسفانه انشتین اولین نفری بود که باید چشم می گذاشت. او باید تا 100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد. همه پنهان شدند الا نیوتون ... نیوتون فقط یک مربع به طول یک متر کشید و درون آن ایستاد. دقیقا در مقابل انشتین. انشتین شمرد 97, 98, 99..100… او چشماشو باز کرد ودید که نیوتون در مقابل چشماش ایستاده. انشتین فریاد زد نیوتون بیرون( سك سك) نیوتون بیرون( سك سك) نیوتون با خونسردی تکذیب کرد و گفت من بیرون نیستم. او ادعا کرد که اصلا من نیوتون نیستم... ...تمام دانشمندان از مخفیگاهشون بیرون اومدن تا ببینن اون چطور میخواد ثابت کنه که نیوتون نیست... ..نیوتون ادامه داد که من در یک مربع به مساحت یک متر مربع ایستاده ام... که منو نیوتون بر متر مربع میکنه ...از آنجایی که نیوتون بر متر مربع برابر یک پاسکال می باشد بنابراین من پاسکالم پس پاسکال باید بیرون بره (پاسکال سك سك )

 اگه دانشمند نیستی بازی نکنی

تفاوت دختر با پسر

دختر وقتي ميخواد بره بيرون، پنج ساعت و نيم ارايش ميكنه هفتاد نوع لباس عوض ميكنه،ده جور عطر به خودش ميزنه و يه ربع بعد برميگرده

پسر وقتي ميخواد بره بيرون ،يه ربع لباس ميپوشه و تا بفهمي چي شده سريع پريده تو خيابون و ده ساعت بعد بر ميگرده

دختر وقتي ميخواد خريد كنه قيمت تمام اجناس مغازه رو ميپرسه طوري كه فروشنده تصميم به خودكشي ميگيره و بعد هيچ چيز نميخره

پسر اولين جنسي كه تو مغازه ميبينه ميخره ومياره خونه و ميپوشه و بعد تازه متوجه ميشه كه اندازش نيست

دختر بعد از پرسيدن قيمت اجناس و قيمت......فروشنه، اگه كمي فروشنده شانس داشته باشه تصميم به خريد يه جنس ميگيره وبعد وارد عمليات چونه زني ميشه

پسر بعد از انتخاب جنس ،پول دوبله و سوبله به فروشنده ميده طوري كه تا آخر ماه ته جيبش شيپيش مي مونه

دختر ساعتها تو حموم مي مونه و عمليات تاكتيكي رو خودش انجام ميده

پسر پنج دقيقه و سي و چهار ثانيه ركورد حمام رفتن ميزنه

دختر براي تابستون انواع كلاساي كامپوتر و زبان و تايپ و ... رو انتخاب ميكنه

پسر ماه اول تيكه انداختن به دختراي گرامي، ماه دوم تور كردن ، ماه سوم با عرض

 پوزش....

دختر موقع راه رفتن آنچنان حساب شده قدم برميداره كه همه انگشت به دهن بمونن

پسر طوري راه ميره كه از پشت احساس ميكنه يه شتر داره يورتمه امتحان ميده

_يقه اولين خواستگار رو بچسبيد كه شايد تنها شتر بخت شما باشه.


 2_ناز و لفت و ليس رو بذاريد كنار.

یکی به من کمک کنه هر کاری میکنم این پست قبلی رو درست کنم نمیشه

تو قسمت مدیریت وبلاگ هم رفتم